گوهرگدازنده. آنکه گوهر را گدازد، کنایه از شیشه گران است: آخر از ریگ گوهرگدازان چنان شیشۀ صافی کردند و از شورۀ خاک جهان این قالبهای لطیف ظاهر کرده اند. (معارف بهاء ولد ص 120)
گوهرگدازنده. آنکه گوهر را گدازد، کنایه از شیشه گران است: آخر از ریگ گوهرگدازان چنان شیشۀ صافی کردند و از شورۀ خاک جهان این قالبهای لطیف ظاهر کرده اند. (معارف بهاء ولد ص 120)